کلبه خاطرات کوروش

  در روز چهارشنبه مورخ 91/4/21 که برای ویزیت ماهیانه از بندرعباس به تهران اومده بودم ... در روز چهارشنبه مورخ 91/4/21 که برای ویزیت ماهیانه از بندرعباس به تهران اومدم .  خاله نرگس و بهاره جون (دختر خاله) برای اینکه من تنها نباشم به خونه بابا اینا اومدن  بعد از خوردن نهار، با بهار جون به بیمارستان صارم رفتیم تا توسط خانم دکتر میرفندرسکی  ویزیت بشم وقتی که آماده معاینه شدم بهار  شیطون من که کلی ذوق زده شده بود   گوشیشو در آورد و زمانی که داشتن برای اولین بار صدای قلب کوروش رو چک می کردن اونم شروع کرد به ضبط کردن. خانم دکتر برام سونوگرافی نوشت من و بهار هم رفتیم پیش دکتر خواجه پور و از ای...

قرار بود جواب آزمایش غربالگری رو سه هفته الی یک ماه پس از انجام آن بدهند، چون معمولاً  نمونه ها به آلمان ارسال می شد. ولی در روز 91/3/31 ... قرار بود جواب آزمایش غربالگری رو سه هفته الی یک ماه پس از انجام آن بدهند، چون معمولاً  نمونه ها به آلمان ارسال می شد. ولی در روز 91/3/31 با خاله مرجان و آقای فتاحی (همکاران بسیار خوبم) با هم نشسته بودیم داشتیم چای می خوردیم و حرف می زدیم که ناگهان موبایلم زنگ خورد شماره اش هم عجیب بود وهم به نظر می رسید انگار برای ایران نبود گوشی رو برداشتم خانمی پشت خط بودند وپس از معرفی خودش اذعان داشتند که آقای دکتری(دکتربرادران) که در آزمایشگاه آلمان کار میکنه با خانم دکتر میرفندرسکی آشنا ه...

  کوروش عزیزم ؛ من و پدرت تصمیم گرقتیم یه وبلاگ برات بسازیم و خاطرات و برخی از دلنوشته هامون با موضوعیت توی عزیزترین رو به نگارش در بیاوریم تا هم خاطراتت ثبت، و فراموش نشه و هم  بتونیم جذابیت دو چندان به اون داده باشیم که وقتی بزرگ شدی از خوندنشون  لذت ببری  البته من و بابایی دیر شروع کردیم ولی گل پسرم به قول معروف هر وقت ماهی رو از آب بگیری تاره است سعی میکنم این مدتی که از دست دادیم رو جبران کنیم .  می خوام برگردم به زمانیکه فهمیدم تو در درون من شکل گرفتی ....   ر راستش باورمون نمی شد چون اصلاً منتظرت نبودیم و خیلی غیر منتظره بود ولی خیلی خوشحال شدیم دقیقاً اردیبهش...

به نام خدای بخشنده و مهربان    سلامی چو بوی خوش شکوفه های بهاری؛     شروع هر کاری کمی همت  میخواد که با تعریف هدف از انجام آن می تونه به آدم انگیزه بده تا حاصلی زیبا و منطقی به همراه داشته باشه  که هم برای خودمون لذت بخش میشه و هم برای کسانی که با آن مواجه می شوند هدف ما از تشکیل چنین وبلاگی ثبت خاطرات گرانبها ترین هدیه ای که خدای مهربون به ما اعطا کرده ، می باشد لذا  سعی می کنیم تا جایی که بتونیم خودمون مدیریتش  کنیم تا زمانی  که پسرم کوروش به سنی برسه که خودش توانایی این کار رو داشته باشه که بتونه  وبلاگش رو، خودش مدیریت کنه. به ...